دانشکده پرستاری

مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی

  • 1393/03/11 - 10:51
  • 61
  • زمان مطالعه : 31 دقیقه

امام خميني (ره) از ولادت تا رحلت

روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادي و تربـيت و محيط خانـوادگي و شرايط سـيـاسي و اجـتماعي طـول دوران زندگي آن حضرت داشـتـه است.

در روز بيستم جمادي الثاني 1320 هجري قمري مطابق با 30 شهريـور 1281 هجري شمسي ( 24 سپتامپر 1902 ميلادي) در شهرستان خمين از توابع استان مركزي ايران در خانواده اي اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـي از سلاله زهـراي اطـهـر سلام الله عليها, روح الـلـه المـوسـوي الخمينـي پـاي بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياي آباء و اجدادي بـود كه نسل در نسل در كار هـدايـت مردم وكسب مـعارف الهي كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـي مرحوم آيه الـله سيد مصطفي مـوسـوي از معاصريـن مرحـوم آيه الـلـه العظمـي ميرزاي شيـرازي (رض) كه پـس از آنكه ساليانـي چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـي را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نايل آمـده بـود بـه ايـران بازگشت و در خمـيـن ملجأ مردم و هادي آنان در امـور دينـي بـود. در حـالـيكه بيـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمي گذشت, طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت نداي حق طلبـي پـدر را كه در برابر زورگـوئـيهايشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسير خمـيـن به اراك وي را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهيـد بـراي اجراي حكـم الهي قصاص به تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراي عـدالت اصـرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد
بديـن ترتبيب امام خـميـني از اوان كـودكي با رنج يـتـيـميآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وي دوران كـودكـي و نـوجـواني را تحت سرپرستي مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيـه الـلـه خـوانسـاري ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است و همچنيـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـويي شجاع و حق جـو بـود سپري كرد اما در سـن 15 سالگي از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .

هجرت به قم، تحصيل دروس تكميلي و تدريس علوم اسلامي
اندكـي پـس از هجرت آيه الله العظمـي حاج شيخ عبد الكريـم حايري يزدي ـ رحـمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هـجـري شمسـي, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـري قمـري ) امام خميني نيز رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلي علوم حـوزوي را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـي كرد. كه مـي تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معاني و بيان ) نزد مرحوم آقا مـيـرزا محمـد علـي اديب تهرانـي و تكميل دروس سطح نزد مرحـوم آيه الـله سيد محمد تقـي خـوانساري, و بيشتر نزد مرحـوم آيه الـله سـيـد عـلي يثربي كاشاني و دروس فـقـه و اصـول نزد زعيـم حـوزه قـم آيـه الـله العظمي حاج شيخ عبدالكريـم حايري يزدي ـ رضـوان الـلـه عليهـم نام برد .
پـس از رحلت آيه الله العظمـي حـايـري يزدي تلاش امـام خمينـي به همراه جمعي ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نـتيجـه رسـيـد و آيه الله العظمـي(رض) به عنـوان زعـيـم حـوزه عـلمـيـه عازم قـــم گـرديـد. در اين زمان, امام خمينـي به عـنـوان يـكـي از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحب راي در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مي شد . حضرت امام طي سالهاي طولاني در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامي در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسي و ... همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعظـم انصــــاري (ره) معارف اهل بـيت و فـقـه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه بـراي نخـستـيـن بار .مبانـي نظري حكـومت اسلامـي را در سلسله درسهاي ولايت فـقيه بازگـو نمود.

امام خميني (ره) در سنگر مبارزه و قيام
روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادي و تربـيت و محيط خانـوادگي و شرايط سـيـاسي و اجـتماعي طـول دوران زندگي آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـي آغـاز و سـيـر تكاملي آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحي و عـلمي ايـشان از يكـسـو و اوضاع و احـوال سياسـي و اجتماعي ايـران و جـوامع اسـلامـي از سـوي ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراي انجمـنهاي ايالـتي و ولايـتي فرصـتـي پـديـد آورد تا ايـشان در رهبـريت قـيام و روحـانيـت ايـفاي نقـش كنـد و بـديـن تـرتـيـب قـيـام سراسري روحانيت و ملت ايـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ويـژگـي برجستـه يعني رهـبري واحد امام خمـيـني و اسلامـي بـودن انگـيـزه ها و شعارها و هدفهـاي قيام, سرآغـازي شـد بر فـصـل نـويـن مـبارزات مـلـت ايران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامي در جهان شناخـتـه و معرفـي گرديد امام خمـيـنـي خاطـره خـويـش از جنـگ بيـن المـلل اول را در حاليكه نـوجـواني 12 ساله بـوده چنين ياد مـي كند : مـن هـر دو جـنـگ بـيـن المللـي را يادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مي رفـتـم و سربازهاي شـوروي را در هـمان مركزي كه ما داشـتـيـم در خـمـيـن, مـن آنجا آنهـا را مي ديـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مي شـديـم در جـنـگ بيـن المـلـل اول. حضـرت امام در جايي ديگر با ياد آوري اسامي بـرخي از خوانيـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزي بـه غـارت اموال و نواميـس مردم مي پرداختند مي فـرمايد : مـن از بچگي در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـي هـا بـوديـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـيـهـا بــوديـم و خـودمان تفنگ داشتيـم و مـن در عيـن حالي كه تـقـريـبا شـايـد اوايـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ايـن سنگـرهايي كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اينها مي خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند, آنجا مي رفـتـيــم سنگرها را سركشـي مي كرديـم. كـودتاي رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـي كه بنابر گـواهـي اسـناد و مدارك تاريخـي و غـير قابـل خـدشـه بـوسيله انگليـسها حـمايت و سازمانـدهـي شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاريه پايان بخشيد و تا حـدودي حكـومت مـلوك الطـوايـفـي خـوانيـن و اشـرار پـاركنـده را محدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان ديكتاتـوري پديد آورد كه در سايـه آن هـزار فامـيـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ايـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوي به تنهايي عهـده دار نقـش سابق خوانين و اشرار گرديد .
در چنين شرايطـي روحانيت ايران كه پـس از وقايع نهـضـت مشروطيت در تنگناي هجـوم بي وقـفـه دولتهـاي وقت و عـمال انگليسي از يكـسو و دشمـني هاي غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوي ديگر قـرار داشت براي دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـوديت خـويـش بـه تكاپـو افـتاد. آيه الـلـه العظمي حاج شيخ عـبدالـكريـم حايري بـه دعـوت علماي وقت قـم از اراك به ايـن شهـر هجرت كرد واندكـي پـس از آن امـام خـميـني كه با بـهـره گيري از استعداد فـوق العاده خـويـش دروس مقـدماتي و سطـوح حـوزه علميه را در خـميـن و ارا ك با سـرعـت طي كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكيـم موقعيت حـوزه نـو تاسيـس قـم مـشاركـتي فعال داشت.
زمان چندانـي نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاي برجـسته اين حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آيـه اللـه العظمي حايري ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علميه قـم را خطر انحلال تهـديد مي كرد. عـلماي مـتـعهـد به چاره جويي برخاستند. مدت هشت سال سرپرستي حـوزه علمـيـه قـم را آيات عـظـام :
سيد محمد حجت, سيد صدر الديـن صدر و سيـد محـمـد تقـي خـوانساري -رضوان الـلـه عليهـم ـ بر عهده گرفتند. در ايـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرايط براي تحقق مرجعيت عظمي فراهـم گرديد. آيه الله العظمي بروجردي شخصيت علمي برجسته اي بـود كـه مـي تـوانست جانشين مناسبـي براي مـرحوم حايري و حفـظ كيان حـوزه بـاشـد. ايـن پيشنهاد از سـوي شاگردان آيـه الـلـه حايري و از جمله امام خـمـيـنـي به سرعت تعقيب شـد. شخص امام در دعـوت از آيـه الـلـه بـروجردي براي هجرت به قـم و پذيرش مسئوليت خطـير زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمينـي كه با دقـت شـرايط سياسـي جامعه و وضعـيـت حـوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خـويش را از طريق مطالـعه مـستمر كتب تاريخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاي وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگاني همچون آيـه الـلـه مـدرس تكـميل مي كرد دريافـته بـود كه تـنها نقـطـه امـيـد بـه رهـايـي و نجات از شـرايط ذلت باري كه پـس از شكست مشروطيت و بخصـوص پـس از روي كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيداري حوزه هاي عـلمـيـه و پيش از آن تضـميـن حيات حوزه ها و ارتبـاط معنـوي مـردم بـا روحـانيت مـي بـاشـد.
امام خميني در تعقيب هدفهاي ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علميه را با هـمـكاري آيـه الـلـه مـرتضـي حايـري تهـيـه كرد و بـه آيـه الـلـه بـروجردي پـيشـنهاد داد. ايـن طرح از سوي شاگردان امام و طلاب روشـن ضمير حـوزه مـورد اسـتقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لايحه انجـمـنـهاي ايالتي و ولايتي كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن, سوگـند به قرآن كريـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كانديـداها تغيير مـي يافت در 16 مهـر 1341 به تصـويب كـابـيـنـه اميـر اسـد الـلـه علـم رسيـد. آزادي انتخابات زنان پـوششـي براي مخفي نگـه داشـتـن هـدفـهاي ديگر بـود.
حذف و تغيير دو شـرط نخـست دقـيـقا بـه منظور قانـونـي كـردن حضـور عناصر بهايـي در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نـيـز اشاره شد پـشتـيـبـاني شـاه از رژيـم صهـيـونيـستـي در تـوسعه مناسبات ايران و اسرائـيل شرط حمايـتهاي آمـريـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پـيـروان مـسـلك استعـمـاري بهـائـيت در قـواي سه گانه ايران ايـن شرط را تحقق مـي بخشيد. امام خمـيـنـي به هـمراه عـلماي بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعي رژيـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاي علمـيـه در ايـن شـرايـط بـسيـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـاي سرگـشـاده اعـتـراض آمـيز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجي از حـمايـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافـهـاي امام خمـيـنـي به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود. در يكـي از ايـن تلگرافها آمده بـود :
اينجانب مجددا به شما نصيحت مي كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـي گردن نهيد واز عواقب وخـيـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماي ملت و زعماي مسلميـن و تخـلف از قانـون اساسي بـترسيد وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نـيـنـدازيد و الا علماي اسلام درباره شمـا از اظهار عقيـده خـودداري نخـواهنـد كـرد .
بديـن ترتـيـب ماجراي انجـمنهاي ايـالـتي و ولايـتـي تجربـه اي پيروز و گرانقدر براي ملت ايران بـويژه از آن جهـت بـود كـه طي آن ويـژگـيـهـاي شخصيتـي را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براي رهـبـري امت اسلام شايسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراي انجـمـنها, فـشـار آمريكـا بـراي انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه يافت. شـاه در ديـماه 1341 اصـول ششگانه اصلاحات خويـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خميني بار ديگـر مراجع و عـلمـاي قـم را بـه نـشـست و چاره جويي دوباره فراخواند .
با پيشنهاد امام خميني عـيـد باسـتانـي نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژيم تحريـم شد. در اعلامـيه حضـرت امام از انـقـلاب سـفـيـد شاه بـه انقـلاب سـيـاه تعـبـيـر و هـمـسـويـي شـاه بـا اهـداف آمريكا و اسرائيل افـشا شده بود . از سـوي ديگـر, شـاه در مـورد آمادگي جامـعـه ايـران بـراي انجام اصلاحات آمـريكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمـيـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفـيـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براي وي بسيار گران مي آمد .
امام خمـيـني در اجـتماع مردم, بي پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـي جنايات و هـم پـيـمان بـا اسـرائـيـل ياد مـي كـرد و مـردم را بـه قـيام فرا مـي خـوانـد. او در سـخـنـراني خـود در روز دوازده فـرورديـن 1342 شديـدا از سـكـوت عـلماي قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامي در مقابل جنايات تازه رژيـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهي بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فرورديـن 42 ) اعلامـيـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستي يعني غارتگري منـتـشر ساخت .
راز تأثير شگـفت پـيـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبـيـنـش كه تا مرز جانـبازي پيـش مـي رفت را بايـد در هـمـيـن اصـالت انـديشه, صلابت راي و صـداقت بـي شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحريـم مراسـم عـيـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـريكـا اصـرار مـي ورزيـد و امام خـمـيـني بر آگاه كردن مردم و قـيـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاي آمـريكـا و خيـانـتهاي شاه پـافـشـاري داشـت. در چهـارده فرورديـن 1342 آيـه الله العظمـي حكيـم از نجف طـي تلگـرافـهـايي بـه علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كـه همگـي به طـور دسـتـه جمـعي به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براي حفـظ جان عـلما و كيان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ايـن تهـديـدها, پاسخ تلگـراف آيـه الـلـه العـظـمي حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تاكيـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعي علما و خالـي كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست .
امام خميـنـي در پيامـي( بـه تايخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسـبـت چهـلـم فاجعـه فـيـضـيـه بـر همـراهـي عـلما و مـلت ايران در رويارويـي سـران ممـالك اسلامـي و دول عربـي بـا اسـرائيل غاصب تـاكيد ورزيد وپيمانهاي شـاه و اسـرائيل را محكـوم كرد .

قيام 15 خرداد
ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسـيد. امام خميني از ايـن فـرصت نهـايت اسـتفاده را در تحـريك مردم بـه قيام عـليـه رژيـم مستبد شاه به عمل آورد.
امام خميني در عـصـر عاشـوراي 13 خرداد سال 1342شمسي در مـدرسه فيضـيـه نطق تاريخـي خـويـش را كه آغازي بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد.
در هميـن سخنراني بـود كه امام خمـيـني بـا صداي بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـي كنـم، اي آقاي شـاه ! اي جنـاب شاه! مـن به تو نصيحت مي كـنم دسـت بـردار از اين كارها، آقا اغـفـال مي كنند تو را. مـن مـيل ندارم كـه يـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروي، همه شكر كـنند... اگر ديكـته مي دهند دسـتت و مي گـويند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن.... نصـيحت مرا بـشـنـو... ربط ما بـيـن شـاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مـي گـويد از اسرائـيـل حرف نزنـيـد... مگر شاه اسـرائـيلـي است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قـيـام را صادر كـرد. نخست جمع زيادي از ياران امام خمينـي در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوي اعـزامـي از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگيـر و سـراسـيـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـي كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد. صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگيري رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـي مشـابه قـم پـديد آورد.
نزديكترين نديم هميشگي شاه، تيمـسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيري تجربيات و همكاري زبـده ترين ماموريـن سـياسي و امـنيـتي آمريكا براي سركـوب قـيام و هـمچنيـن از سراسـيمگـي شاه و دربـار وامراي ارتـش وساواك در ايـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضـيح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مي كردند.
امام خمينـي، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـي در پـادگـان نظامـي عشـرت آبـاد منتقل شـد.
با دستگيري رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد. امـام خمـيني در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـويان، با شهـامت و اعلام ايـنكه هـيـئـت حاكمه در ايـران و قـوه قضائيه آنرا غـير قـانـونـي وفـاقـد صلاحـيت مـي داند، اجتـناب ورزيـد. در شامگاه 18 فـرورديـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلي، امام خميني آزاد و به قـم منتقل مـي شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـاني سراسر شهر را فرا مـي گيرد وجشنهاي باشكـوهي در مـدرسه فـيـضـيـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـي شـود. اوليـن سالگـرد قـيام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مـشتـرك امام خمـيـنـي و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاي جداگانه حـوزه هاي علمـيه گرامـي داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاي عمـومـي معرفـي شـد.
امـام خمـينـي در 4 آبـان 1343 بـيانـيـه اي انقلابـي صادر كرد و درآن نـوشـت : دنـيا بـدانـد كه هر گرفـتاري اي كـه ملـت ايـران و مـلـل مسلمـيـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـريكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است... آمـريكـاست كه از اسـرائيل و هـواداران آن پشتيبـانـي مـي كنـد. آمريكاست كه به اسرائيل قـدرت مـي دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگري امام عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون، ايران را در آبان سـال 43 در آستـانه قيـامـي دوبـاره قرار داد.
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاي مـسلح اعـزامي از تـهـران، مـنزل امام خمـيـني در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـي بـود.حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نيروهاي امـنـيـتي مـستقيما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا يك فـرونـد هـواپـيـماي نظامي كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوريـن امـنيـتي و نظامي بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعـيـد امـام را بـه اتهام اقـدام عليه امنيت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علي رغم فضاي خفقان موجي از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطيلي طولاني مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاي بيـن المللـي و مـراجع تقليـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـي سابقه اي بقاياي مقاومت را در ايران در هـم شكـست و در غياب امام خميني به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پـسند زد. اقـامت اجباريدر تـركيـه فـرصتـي مغـتـنـم بـراي امـام بـود تا تـدويـن كتـاب بزرگ تحـريـر الـوسيله را آغاز كند.

تبعيد امام خميني (ره) از تركيه به عراق
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـي از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند. امام خميني پس از ورود بـه بـغداد بـراي زيارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاي كاظميـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هـفـته بعد بـه محل اصلـي اقـامت خـود يعنـي نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت 13 ساله امام خمـيني در نجف در شرايطي آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديـتهاي مستقيـم در حـد ايـران و تـركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنـيها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن روياروي بـلكه از ناحيه روحاني نمايان و دنيا خـواهان مخفي شده در لباس ديـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردباري معروفـش بارها از سخـتي شرايط مبارزه در ايـن سالها بـه تلخي تمام ياد كرده است. ولي هـيچـيـك از ايـن مصـائب و دشـواريها نـتـوانـست او را از مـسيــري كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.
امام خميني سلسله درسهاي خارج فـقه خـويـش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاي عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصاري (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريـس ادامه داشت. حوزه درسي ايشان به عنـوان يكي از برجسته تريـن حوزه هاي درسي نجف از لحـاظ كيفيت و كميت شـاگـردان شنـاخته شـد.
امام خمينـي از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پيك هايي بـه ايران، ارتباط خويـش را بـا مـبارزيـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـي بـه پـايـداري در پيگيـري اهـداف قـيام 15 خـرداد فـرا مي خواند.
امام خميني در تمام دوران پـس از تـبـعـيد، علي رغـم دشواريهاي پديد آمـده، هيچگاه دست از مبارزه نـكـشيـد، وبـا سخنـرانيها و پيامهـاي خـويـش اميـد به پيـروزي را در دلها زنـده نگـاه مي داشت.
امام خميني در گفتگـويي با نمانيده سازمان الفـتـح فـلسطيـن در 19 مهر 1347 ديـدگاههاي خويش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطين تشريح كرد و در همين مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشي از وجـوه شـرعي زكات بـه مجـاهـدان فلسطينـي فتـوا داد.
اوايل سال 1348 اختلافات بـيـن رژيـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـي دو كشـور شدت گرفت. رژيـم عراق جمع زيادي از ايـرانـيان مقيـم اين كشـور را در بـدتريـن شرايط اخراج كرد. حزب بـعث بـسـيار كوشيد تا از دشمـني امام خمـيـني با رژيـم ايـران در آن شرايط بـهـره گيرد.
چهار سال تـدريس، تلاش و روشنگري امام خمـيـنـي تـوانسته بـود تا حـدودي فضاي حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اينـك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيـشمار داخل كشور مخاطبين زيادي در عراق، لبـنان و ديگر بـلاد اسلامـي بـودنـد كه نهـضت امام خميني را الگـوي خويـش مي دانستند.

امام خميني (ره) و استمرار مبارزه (1356 - 1350)
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيـم بعثـي عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسياري از ايرانيان مقيـم عراق انجاميد. امام خميني طـي تلگرافي به رئيـس جمهور عراق شديدا اقدامات ايـن رژيـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيـش آمـده تصميـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـي از پيـامـدهـاي هجـرت امـام در آن شـرايط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خـرداد، مـدرسه فيضيه قـم بار ديگر شاهـد قيام طلاب انقلابـي بـود. فريادهاي درود بر خمينـي ومـرگ بر سلسله پهلـوي به مـدت دو روز ادامه داشت پيـش از ايـن سازمانهـاي چـريكـي متلاشـي شـده وشخصيتهاي مذهبي و سياسي مبارز گرفـتار زندانهاي رژيم بودند.
شاه در ادامه سياستهاي مذهـب ستيز خود در اسفنـد 1354 وقيحـانه تاريخ رسمـي كشـور را از مـبدا هجرت پيامـبـر اسلام بـه مبدا سلطنت شاهان هخامنشي تغـيير داد. امام خميني در واكنشي سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بـي پايـه شاهنشاهـي داد. تحريـم اسـتفـاده از ايـن مبدا موهـوم تاريخي هـمانند تحريـم حزب رستاخيز از سـوي مردم ايران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـي براي رژيـم شاه شـده و رژيـم در سـال 1357 ناگزيـر از عقـب نشينـي و لغو تـاريخ شاهنشاهي شد.

اوجگيري انقلاب اسلامي در سال 1356 و قيام مردم
امام خمينـي كه بـه دقت تحـولات جاري جهان و ايـران را زيـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـايت بـهـره بـرداري را كـرد. او در مرداد 1356 طـي پيامي اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلي و خارجي و انعـكاس جنايات رژيـم در مجامع و مطـبـوعات خارجي فرصتي است كه بايد مجامع علمي و فـرهـنگي و رجال وطـنـخـواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمـنهاي اسلامي در هر جايـي درنگ از آن استفاده كنند و بي پرده بپا خيزند.
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفي خمـيني در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـي كه در ايران برگزار شـد نقـطـه آغازي بـر خيزش دوباره حـوزه هاي علميه و قيام جامعه مذهـبي ايران بـود. امام خمـيني در همان زمان به گـونه اي شگفت ايـن واقعه را از الطـاف خفـيـه الهي ناميده بـود. رژيـم شاه با درج مقاله اي تـوهـيـن آمـيـز عـليـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ايـن مـقـاله، بـه قـيام 19 دي مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طي آن جمعي از طلاب انقلابـي به خـاك و خـون كشيـده شـدند. شاه علي رغم دست زدن به كشتارهاي جمعي نتـوانست شعله هاي افروخته شده را خاموش كند.
او بسيج نطـامـي و جهاد مسلحـانه عمـومـي را به عنوان تنها راه باقـيمانـده در شرايط دست زدن آمريكا بـه كـودتاي نظامـي ارزيـابـي مي كرد.

هجرت امام خميني (ره) از عراق به پاريس
در ديدار وزراي خارجه ايران و عراق در نـيـويـورك تصـمـيـم به اخراج امام خمينـي از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسيله قـواي بعثـي محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران، عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد.
روز 12 مهر ،امام خميني نجف را به قصد مرز كـويت ترك گـفـت. دولت كويـت با اشاره رژيـم ايـران از ورود امـام بـه ايـن كـشـور جلوگـيـري كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـي ) تصميـم بـه هجـرت به پاريـس گرفت. در روز 14 مهـر ايشان وارد پاريس شدند.
و دو روز بعد در منزل يكي از ايرانـيـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاريـس ) مستقـر شـدنـد. مامـوريـن كاخ اليزه نظر رئيـس جـمهـور فـرانسه را مبنـي بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالـيـت سـياسـي بـه امام ابلاغ كـردنـد. ايـشـان نيز در واكـنـشــي تنـد تصـريح كـرده بـود كه ايـنگونـه محدوديتها خلاف ادعاي دمكراسي است و اگر او ناگزير شـود تا از ايـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ايـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهايـش نخـواهـد كشيـد.
امام خمـيـني در ديـماه 57 شـوراي انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراي سلطـنـت و اخـذ راي اعـتـماد بـراي كـابـينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشـن و پايكـوبي پرداختند.

بازگشت امام خميني (ره) به ايران پس از 14 سال تبعيد
اوايل بهمـن 57 خبر تصميم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مي شنيد اشك شوق فرو مي ريخت. مردم 14 سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامي بر قرار بود. اما امام خميني تصميـم خويـش را گرفته و طي پيامـهـايي به مردم ايران گـفـته بـود مي خـواهد در ايـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتـيار با هماهنگي ژنرال هايزر فـرودگـاههاي كشـور را به روي پـروازهـاي خـارجي بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـيـاورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـي بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دوري از وطـن وارد كشـور شـد. استقبال بـي سـابـقـه مـردم ايـران چنـان عـظـيـم و غـيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاي غربـي نيز ناگزير از اعـتـراف شـده و مستـقـبـليـن را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند.

رحلت امام خميني (ره)، وصال يار، فراق ياران
امام خميني هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـي بايــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراي تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود. اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال 1368 خـود را آماده ملاقات عزيزي مي كرد كه تمام عمرش را براي جلب رضاي او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هيچ قدرتي خـم نشده ، و چشـمانش جز براي او گريه نكرده بـود. سروده هاي عارفانه اش همه حاكي از درد فـراق و بيان عطـش لحظه وصال محبوب بـود. و اينك ايـن لحظه شكـوهمنـد بـراي او ، و جانــكاه و تحمل ناپذير بـراي پيروانـش ، فـرا مـي رسيد. او خـود در وصيتنامه اش نـوشـته است : با دلي آرام و قلبـي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوي جايگاه ابــدي سفر مي كنـم و به دعاي خير شما احتياج مبرم دارم و از خداي رحمن و رحيـم مي خـواهـم كه عذرم را در كوتاهي خدمت و قصـور و تقصير بپذيـرد و از مـلت امـيدوارم كه عذرم را در كـوتاهي ها و قصـور و تقصيـرها بـپذيـرنـد و بـا قــدرت و تصميـم و اراده بــه پيش بروند.
شگفت آنكه امام خمينـي در يكـي از غزلياتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :
انتظار فرج از نيمه خرداد كشم سالها مي گذرد حادثه ها مي آيد
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود. قــلبـي از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـيا كرده بـود. بــه وسيله دوربين مخفـي اي كه تـوسط دوستان امــام در بيمارستان نصب شده بـود روزهاي بيماري و جريان عمل و لحظه لقاي حق ضبط شده است. وقتي كه گوشه هايـي از حالات معنوي و آرامـش امام در ايـن ايـام از تلويزيون پخـش شـد غوغايي در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نيست. لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرين شب زندگي و در حالي كه چند عمل جراحي سخت و طولاني درسن 87 سالگي تحمل كرده بود و در حاليكه چنديـن سرم به دستهاي مباركـش وصل بـود نافله شب مي خـواند و قـرآن تلاوت مـي كرد. در ساعات آخر ، طمانينه و آرامشي ملكـوتـي داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانيت خـدا و رسالت پيـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـي كـرد و بـا چنيـن حــالتي بـود كه روحـش به ملكـوت اعلي پرواز كرد. وقتي كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـويـي زلزله اي عظيـم رخ داده است ، بغضها تـركيـد و سرتاسر ايران و همـه كانـونهايـي كـه در جـهان بـا نام و پيام امام خمينـي آشـنا بـودنـد يــكپارچه گـريستند و بـر سر و سينه زدنـد. هيچ قلـم و بيـانـي قـادر نيست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصيف كند.
مـردم ايـران و مسلمانان انقلابي ، حق داشتـند اين چنيـن ضجه كـنند و صحنه هايي پديد آورند كه در تاريخ نمونه اي بـديـن حجم و عظـمت براي آن سراغ نداريـم. آنان كسـي را از دست داده بـودند كـه عـزت پـايمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاي غارتگران آمريكايي و غربـي را از سرزمينشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احــيا كـرده بــود ، مسلمـيـن را عــزت بـخـشـيـده بـــود ، جمهـوري اسلامـي را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روي همـه قـدرتهاي جهـنمـي و شيـطانـي دنـيا ايستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازي و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـي و خارجـي مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعي را فـرمانـدهـي كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـي قـرار داشت كه آشكارا از سـوي هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مـي شـد. مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دينـي خـود و منادي اسلام راستيـن را از دست داده بـودند.
شايـد كسانـي كه قـادر به درك و هضـم ايـن مفاهيـم نيستنـد ، اگـر حالات مردم را در فيـلمهاي مـراسـم توديع و تشييع و خاكسپاري پيكر مطهر امام خمينـي مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگينـي ايـن حادثه تاب تحمـل نيـاورده و قـلبـشان از كار ايستـاده بـود را بشنـوند و پيكرهايي كه يكـي پـس از ديـگري از شـدت تـاثـر بيهوش شـده ، بر روي دسـتها در امـواج جمعـيت به سـوي درمانگاهها روانه مي شـدند را در فيلمها و عكسها ببيننـد، در تفسير ايـن واقعيتها درمانده شوند.
امـا آنـانكه عشـق را مـي شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد، مشكلـي نـخواهند داشت. حقيقـتا مردم ايران عاشق امام خميني بـودند و چـه شعار زيبا و گـويايي در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه:
عشق به خمينـي عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبري تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خميني تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اي كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد ، بحث و تبـادل نظر براي تعييـن جانشينـي امام خمينـي و رهبر انقلاب اسلامـي آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اي ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـي ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاي درخشـان انقلاب اسلامـي و از يـاوران قيـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام درهمـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازي كرده بود ، به اتفاق آرا براي ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد. سالها بـود كه غـربيـها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام مايـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مي دادند.
اما هـوشمندي ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خـبرگان و حمايـت فـرزنـدان و پيـروان امـام همه اميدهاي ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پايان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمينـي در پهـنه اي وسيعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود. مگر انديشه و خـوبي و معنويت و حقيقت مي ميرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سـوگواراني كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاي بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراي آخـريـن بـار با پيكر مطهر مـردي كه بـا قيـامش قـامت خميـده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستـم استـوار كرده و در دنـيا نهـضتـي از خـدا خواهي و باز گشت به فطرت انساني آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثري از تشريـفات بـي روح مـرسـوم در مراسـم رسمي نبـود. همه چيز، بسيجي و مردمي وعاشقانه بـود. پيـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاي بـلنـدي و در حلـقه ميليـونها نفـر از جمعيت مـاتـم زده چـون نگيني مي درخشيد. هر كس به زبان خويـش با امامـش زمـزمه مي كرد و اشك مـي ريخت. سـرتاسـر اتـوبان و راههاي منتهي به مصلـي مملـو از جميعت سياهپوش بود.
پـرچمهاي عزا بـر در و ديـورا شهر آويخته و آواي قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـي رسيـد. شـب كـه فـرا رسيـد هزاران شمع بياد مشعلـي كه امـام افـروخـته است ، در بـيابـان مصلـي و تپه هـاي اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده هـاي داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداي نـورانـي دوخته شـده بود.
فرياد يا حسيـن بسيجيان كه احساس يتيمي مـي كـردنـد و بــر سـر و سينه مـي زدنـد فـضا را عـاشـورايـي كرده بـود. بـاور اينـكـه ديـگر صداي دلنشيـن امام خمينـي را در حسينيه جماران نخـواهند شنيد ، طاقتـها را بـرده بـود. مـردم شـب را در كـنار پيـكـر امـام بـه صبـح رسانيدند. در نخستين ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، ميليونها تـن به امامت آيه الله العظمـي گلپايگاني(ره) با چشماني اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبـوهي جمعيت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـيني به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ايـن حماسـه در مـراسـم تشييع پيكر امام ، از شگفـتيهاي تـاريخ اسـت. خـبرگـزاريهاي رسمـي جهـانـي جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليـون نفر و جمعيت حاضـر در مــراسـم تشـييـع را تا 9 ميليـون نفر تخميـن زدند و ايـن در حالي بـود كه طي دوران 11 ساله حكومت امام خميني به واسطه اتحـاد كشـورهاي غربي و شرقي در دشمني با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه ديـگـر آنـان ، مردم ايـران سخـتيها و مشكلات فـراوانـي را تحـمـل كرده و عزيزان بي شماري را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـي بـايـست بـتدريج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنيـن نشـد. نسل پرورش يـافـته در مكتب الـهي امام خميني به ايـن فرمـوده امام ايـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاريها و جان نثـاريها ومحروميتها مناسب حجـم بـزرگي مقصـود و ارزشمندي وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفيـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نيافت ، طـي اطلاعيه هاي مـكرر از راديـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هايشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد. براي مسئوليـن تـرديـدي نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان ديگر امـام كـه از شهـرهاي دور راهـي تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفـين بـا همان احساسات و بـه دشـواري انـجـام شـد كـه گـوشـه هـايـي از اين مـراسـم بـوسـيـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدين سان رحلت امام خمينـي نيز همچـون حياتـش منـشأ بيـداري و نهضتـي دوباره شـد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كـه او حقيـقت بـود و حقيقت هميشه زنـده است و فناناپذير.

 

>

 

  • گروه خبری : ویژه
  • کد خبر : 15486
کلمات کلیدی