دانشکده پرستاری

مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی

  • 1397/04/24 - 06:43
  • 198
  • زمان مطالعه : 1 دقیقه

دهه کرامت

معصومه تفسير معصوميت است كه روزگارى در مدينه طلوع كرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها،..

بى قرار آسوده

در حالى مى روم كه نيمى از دلم راكنارت جا نهاده ام و سنگينى كوله بار گناهان دوشها راخميده و روى مسافت نفسم را به شماره انداخته است .

اى بانو! چقدر زندگى با تو زيبااست آندم كه صورت بر ضريح مباركت مى گذارم و با مرواريدهاى غلتان اشك آن رامى شويم. اصلاً زندگى معناى ديگرى مى گيرد درجوارت. غم واندوه، ديگر جايى ندارد و شادى همچون لباسى سراپاى وجود رامى پوشاند. اشكى هم اگرباشد و آهى كه هست، مرهمى است بر دردهاى ناعلاج. مرهمى است بر كهنه زخم قلبها.

معصومه تفسير معصوميت است كه روزگارى در مدينه طلوع كرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسير بلند تبعيت است از ولايت .

معصومه نگاه سبزى است كه از معصوميت سرچشمه مى گيرد، معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسيدن .

معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زينب هم سفرشدن .

معصومه فلسفه شيدايى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگين ايران است كه درقم، شهر اقامه مى درخشد .

معصومه ضريت بالاى ارادت به ولايت است، معصومه، قصه بلند مدينه تامشهد است .

معصوم انتهاى متبلور است. معصومه سرسلسله تنهايى است، معصومه فانى فى الله است.

هجران گل نرگس، جراحتى عظيم بر دلهامان نهاده، وآتشى در قلبهايمان بر افروخته كه فقط بازلال اشك خاموش مى شود. اشكى كه از همين آتش دل نشأت گرفته و آبراهى بر گونه ها گشوده است .

آرى! زندگى! آسمان زندگى در صحن و سرايت، آبى تر از هميشه موج مى زند و اين موسيقى اذان است كه آرامبخش روح افسرده و خسته است. خوشا به حال كبوتران سبكبالى كه هنگام بيقرارى به طواف گنبدت مى روند وپس از آن آرام برگلدسته ها مى آسايند.

بارها به حال آنها و حال كبوتران مهاجر غبطه خورده ام كه نتوانسته ام بيقرارى رادر پرواز به تصوير بكشم .

اى بانوى پاكيها! آندم كه دنيا همچون قفسى، سينه ام را مى فشارد و غل و زنجير محبت پايم را سخت در خاك فرو مى برد، دعايم كن پر پرواز مرا تا بيكران ها ببرد و دمى آسوده باشم

  • گروه خبری : ویژه
  • کد خبر : 29843
کلمات کلیدی